۳ سال پیش

ویژگی های شعر خوب

ویژگی های شعر خوب

چه تصور می‌کنید اگر از شما بپرسند «شعر خوب یعنی چه؟» آیا می‌توانید فوراً جواب دهید؟

در این باب، ادبای عرب و عجم خیلی بحث کرده‌اند. آنچه بالأخره به ما جواب داده‌اند این بوده است: «شعر خوب آن است که ذوق انسان آن را انتخاب می‌کند.»

برای فهمیدن شعر خوب، باید هویت شعر را تحت تحلیل آورد. باید فهمید که شعر، نتیجۀ عواطف و انفعالات و احساسات رقیقه یک انسان حساس متفکری است؛ پس شعر خوب، چیزی است که از احساسات، عواطف انفعالات و حالات روحیه صاحب خود، از فکر دقیق پر هیجان و لمحۀ گرم تحریم شدۀ یک مغز پر جوش و خون پر حرارتی حکایت کند.

باید دانست، اشخاصی که فقط از روی علم و ورزش و قدرت حافظه و تتبعات زیاد در اشعار متقدمین و متأخرین، طبع شعری یافته و شعر می‌گویند، شاعر نبوده و اشعار آن‌ها از روح آن‌ها حکایت نمی‌کند. شاعری که در روز عید نوروز یا عید ولادت پادشاه، مجبور یا موظف یا محتاج است که قصیده سروده و به‌موقع معین با طرز معین و قاعدۀ مخصوص برای ممدوح خود قرائت نماید شاعر نیست، اگر هم باشد، قصیده‌ای را که به‌این‌ترتیب ساخته است، نمی‌توان مثل یک تابلوی نقاشی، یک زمزمه عاشقانه یا غزل پر حرارتی تلقی کرد...

شعر خوب یعنی احساسات موزونی که از دماغ پر هیجان و از روی اخلاق عالی‌تری برخاسته باشد. لغت، اصطلاحات، حس ترکیب، سجع و وزن و قافیه، صحت یا سقم قواعد و مقررات نظمیه، این‌ها هیچ‌کدام در خوبی و بدی شعر نمی‌توانند حاکم و قاضی واقع شوند. هر چه هیجان و اخلاق گوینده در موقع گفتن یک شعر یا ساختن یک غزل، قوی‌تر و نجیب‌تر باشد، آن شعر بهتر و خوب‌تر خواهد بود...

اساس شعر خوب عمومی، احساسات شدیده و اخلاق عالیۀ شاعر است و برای اینکه ما بفهمیم شعر کدام شاعر بهتر است، می‌رویم شرح‌حال او و شرح اخلاق او را به دست می‌آوریم و مواقعی که شعری گفته آن مواقع را نیز کشف می‌کنیم. آن‌وقت می‌بینیم که به همان نسبت، یعنی نسبت کلی از حیث اخلاق و نسبت خصوصی از حیث هیجان شاعر، شعر خوب می‌نماید و این خوبی هم باز به همان نسبت، هر چه درجات اخلاقیه و هیجان شاعر عمومیت داشته باشد، یعنی دارای اخلاق خوب عمومی و هیجان پسندیده عمومی بوده باشد به همان نسبت شعر عمومی‌تر و قابل ترجمه برای عموم ملل خواهد بود.

محال است کسی که دارای اخلاق حمیده و صفات پسندیده از قبیل بی‌طمعی، حرّیت فکر و عقیده، رحم و عدالت طبیعی، نخوت و استغنای روحی، صحت مزاج، و صحت دماغ و امثال این‌ها نباشد، بتواند شعری بگوید که همه‌کس آن را خوب بدانند.

چند چیز است که در خوبی شعر دخیل است ولی اساس خوبی شعر نمی‌تواند واقع شود؛ یکی موقعیت زمانی و مکانی و روحی، دیگر حالت حاضرۀ شاعر و قیافه و طرز ادای شعر. گاه می‌شود که در یک واقعه و حادثه‌ای که شما به آن علاقه دارید، از طرف شخصی که شما با او خصوصیت دارید، با قیافه و سیمایی که حالت و موقعیت را برای شما حکایت می‌کند، شعری برای شما ساخته‌شده یا خوانده می‌شود. در حالتی که آن شعر فی‌نفسه خوب نبوده و مزایای اخلاقیه و هیجان صاحبش مطابق با شعرش و تناسب با سخنانش نیست، مع‌ذلک، موقعیت و شاخصیت زمانی و مکانی و شخصی شما را تحریک نموده آن شعر در نظر شما یا فامیل و همشهری‌ها یا هم‌وطنان شما خوب جلوه کرده ولی پس از طی شدن زمان و سپری شدن حالتی که در شما یا ملت شما بوده است، آن شعر فراموش و جزو لائطالات و ترهات شمرده می‌شود.

ولی گاه دیده می‌شود که یک شاعر خلیق بزرگوار، دارای صفاتی که در نزد تمام ملل پسندیده است در حالتی که احساسات و هیجان روحی او به منتها شدت درجه و جوش رسیده، شعری می‌گوید که حاکی از اخلاق او و از احساسات اوست. این شعر قهرا خوب می‌شود، هم در زمان خود او هم در زمان بعد از او، هم در نزد هم‌زبانان او و هم در نزد ملل سایره و ... .

دیده می‌شود مزایای صوری که غالب شعرا اشعارشان را با آن‌ها زینت می‌دهند، هیچ‌کدام در خوبی یک شعر دخیل نبوده‌اند؛ چه در زمان دیگر چه در مکان دیگر. و در زبان دیگر، همان‌قدر یک شعر خوب و جالب‌توجه است که در زمان و زبان و مکان خود شاعر. در این مورد می‌فهمیم که خوبی شعر نبوده است مگر از خوبی اخلاق شاعر و شدت هیجان و حس شدید او و چون این دو تأثیر هیچ‌وقت در نزد هیچ ملتی نامعلوم و نامفهوم نبوده و هر صاحب اخلاق و صاحب حسی، سرگذشت بدیل و هم درد خود را درست می‌فهمد، شعری هم که با اخلاق و حس و حالت مهیج گفته شود، همه‌وقت به‌خوبی شناخته می‌شود.

پس شعر خوب عمومی شعری است که از اثر یک حالت خوب عمومی و یک رشته اخلاق خوب عمومی گفته‌شده باشد. این شعر، همه‌وقت و همه‌جا خوب است مگر در نزد کسی یا کسانی که اخلاق شاعر و احساسات او نزد آن‌ها پسندیده نباشد.

بخشی از مقالۀ ملک‌الشعرا بهار با عنوان «شعر خوب»، چاپ‌شده در مجلۀ دانشکده، شماره شش، صفحات ۲۸۳ تا ۲۹۰.

منبع