۳ سال پیش

ز تاب آتش سودای عشقش

ز تاب آتش سودای عشقش

ز تاب آتش سودای عشقش

به سان دیگ دایم میزنم جوش

چو پیراهن شوم آسوده خاطر

گرش همچون قبا گیرم در آغوش

اگر پوسیده گردد استخوانم

نگردد مهرت از جانم فراموش

دل و دینم دل و دینم ببردست

برو دوشش بر و دوشش بر و دوش

 

حافظ

 

برای مشاهده جملات زیبا از بزرگان اینجا کلیک کنید.